جدول جو
جدول جو

معنی گرسنه چشم - جستجوی لغت در جدول جو

گرسنه چشم
حریص آزمند: زمن مرنج چو بسیار بنگرم سویت گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت. (سعدی)، بخیل ممسک، گدا فقیر. یا گرسنه چشمان کنعان. برادران یوسف ع
فرهنگ لغت هوشیار
گرسنه چشم
((~. چَ))
کنایه از بخیل و ممسک
تصویری از گرسنه چشم
تصویر گرسنه چشم
فرهنگ فارسی معین
گرسنه چشم
آزمند، حریص، برای مثال ز من مرنج چو بسیار بنگرم سویت / گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت (سعدی - لغت نامه - گرسنه چشم)
تصویری از گرسنه چشم
تصویر گرسنه چشم
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حرص آزمند: چون خوانچه کنی تاز سر گرسنه چشمی از خوانچه گردون نکنی زله گدایی. (خاقانی)، بخل امساک، فقر گدایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران چشم
تصویر گران چشم
آنکه چشمان درشت دارد، درشت چشم
فرهنگ فارسی عمید
آنکه مردمک چشمش کبود باشد کبود چشم ازرق زاغ چشم: حمل دلالت کند بر: ... سرمه چشم یا گربه چشم یا میش چشم. توضیح با گریه چشم اشتباه نشود. گربه چشمی. کبود چشمی زاغ چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چشمی درشت دارد بزرگ چشم: علی ع (بن ابی طالب) مردی بود معتدل قامت... و گران چشم بود اما نیکو روی بود، بد چشم
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چشمانی گریان دارد. توضیح مرحوم دهخدا در حاشیه فهرست و لف نوشته اند: گریه چشم نیست گربه چشم است: ابا سرخ ترکی بدی گربه چشم که گفتی دل آزرده دارد بخشم. (فردوسی) اما در جامع الحکمتین ص 84 آمده: گویم رسم مردم آنست که او زنده خندنده است یا زنده گرینده چشم. و بنابرین گریه چشم بجای خود صحیح است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گربه چشم
تصویر گربه چشم
((~. چَ))
کبود چشم، ازرق
فرهنگ فارسی معین