- گرسنه چشم
- حریص آزمند: زمن مرنج چو بسیار بنگرم سویت گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت. (سعدی)، بخیل ممسک، گدا فقیر. یا گرسنه چشمان کنعان. برادران یوسف ع
معنی گرسنه چشم - جستجوی لغت در جدول جو
- گرسنه چشم ((~. چَ))
- کنایه از بخیل و ممسک
![تصویری از گرسنه چشم](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/2/7/2/mon-0027215.jpg)
- گرسنه چشم
- آزمند، حریص،
برای مثال ز من مرنج چو بسیار بنگرم سویت / گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت (سعدی - لغت نامه - گرسنه چشم)
![تصویری از گرسنه چشم](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/0/2/1/amd-0002169.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حرص آزمند: چون خوانچه کنی تاز سر گرسنه چشمی از خوانچه گردون نکنی زله گدایی. (خاقانی)، بخل امساک، فقر گدایی
آنکه مردمک چشمش کبود باشد کبود چشم ازرق زاغ چشم: حمل دلالت کند بر: ... سرمه چشم یا گربه چشم یا میش چشم. توضیح با گریه چشم اشتباه نشود. گربه چشمی. کبود چشمی زاغ چشمی
آنکه چشمی درشت دارد بزرگ چشم: علی ع (بن ابی طالب) مردی بود معتدل قامت... و گران چشم بود اما نیکو روی بود، بد چشم
آنکه چشمانی گریان دارد. توضیح مرحوم دهخدا در حاشیه فهرست و لف نوشته اند: گریه چشم نیست گربه چشم است: ابا سرخ ترکی بدی گربه چشم که گفتی دل آزرده دارد بخشم. (فردوسی) اما در جامع الحکمتین ص 84 آمده: گویم رسم مردم آنست که او زنده خندنده است یا زنده گرینده چشم. و بنابرین گریه چشم بجای خود صحیح است